واژه تقوا از ماده «وقي» به معناي حفظ، صيانت و نگهداري است. راغب در كتاب مفردات در ذيل «ماده وقي» مينويسد: «وقايه، عبارت است از محافظت يك چيز از هر چه بدان زيان ميرساند و تقوا يعني نفس را در حفاظ قرار دادن از آنچه بيم ميرود. تحقيق مطلب، همين است؛ اما گاهي بنا به قاعده استعمال لفظ مسبب در سبب و استعمال لفظ سبب در مسبب، خوف به جاي تقوا و تقوا به جاي خوف استعمال ميگردد. تقوا در عرف شرع، به معناي نگهداري نفس از آنچه انسان را به گناه ميكشاند، ميباشد و با ترك اين امور ممنوع شرعي و محرمات صورت ميپذيرد.
در آثار ديني، بويژه در نهجالبلاغه، تقوا به معناي ملكهاي مقدس كه به روح قوت و قدرت ميبخشد و نفس اماره و احساسات سركش را مطيع و رام ميسازد، به كار رفته است. امام علي(ع) در خطبه 114 نهجالبلاغه ميفرمايند: «إِن تَقوَي اللَّهِ حَمَت أَولياءَ اللَّهِ مَحارِمَهُ وَ أَلزَمَت قُلُوبَهُم مَخافَتَهُ حَتّي اَسْهَرَت لَيالِيَهُم وَ أَظمَأَتْ هَواجِرَهُمْ» ؛ همانا تقواي الهي، دوستان خدا را از انجام محرمات باز ميدارد، و قلبهايشان را پر از ترس خدا ميسازد؛ چنانكه شبهاي آنان با بيخوابي و روزهايشان با تحمل تشنگي و روزهداري سپري ميگردد».نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 114، (مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين).
در اين عبارات، با صراحت تمام، تقوا را حالتي معنوي و روحاني دانسته است كه حافظ و نگهبان انسان از گناه ميگردد و ترس از خدا را در وجود انسان تثبيت ميكند. از اين جا ميتوان دريافت كه تقوا به معناي ترس نيست؛ بلكه يكي از آثار تقوا اين است كه خوف را ملازم دل قرار ميدهد.
در خطبه 16 نهجالبلاغه نيز ميفرمايند: «أَلا و إِن التقوي مَطايا ذُلُل حُمِلَ عَلَيها أَهلُها وَ أُعطُوا أَزِمتَها فَأَورَدَتهُمُ الجَنةَ» ؛ نهجالبلاغه، همان، خطبه 16. همانا تقوا مركبهاي فرمانبرداري را ماند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان ميكند.
سخنان اميرالمؤمنان(ع) درباره تقوا بسيار است كه نقل همه آنها از عهده اين پاسخ خارج است؛ بنابراين در اين جا تنها به يكي از خطبههاي آن حضرت درباره ويژگيهاي متقين اشاره ميكنيم:
يكي از ياران امام به نام «همام» به حضرت علي(ع) عرض كرد: اي اميرالمؤمنين! پرهيزكاران را براي من آن چنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مينگرم! حضرت در پاسخ او درنگي كرد و فرمود: «اي همام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است». همام كه مردي مشتاق و مستعد كمالات معنوي بود، قانع نشد و در تقاضاي خود اصرار ورزيد. سرانجام امام(ع) تصميم گرفت تا صفات پرهيزكاران را براي همام بيان فرمايد. پس بعد از حمد و ثناي خداوند و درود بر پيامبر، سيماي پرهيزكاران را چنين ترسيم فرمود:
* سيماي پرهيزكاران
پرهيزكاران، در دنيا داراي فضيلتهاي برترند: سخنانشان راست، پوشش آنان ميانهروي، و راه رفتنشان همراه تواضع و فروتني است. چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده است، ميپوشانند، و گوشهاي خود را وقف دانش سودمند كردهاند. و در روزگار سختي و گشايش، حالشان يكسان است. و اگر نبود مرگي كه خدا بر ايشان مقدر فرموده است، روح آنان از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب جهنم حتي به اندازه چشم بر هم زدني در بدنهايشان قرار نميگرفت.
خدا درجاتشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت براي آنان چنان است كه گويي آن را ديده و در نعمتهاي آن به سر بردهاند و جهنم را چنان باور دارند كه گويي آن را ديده و در عذابش گرفتار گشتهاند. دلهاي پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، درخواستهايشان اندك و نفس و دامنشان پاك است. در روزگار كوتاه دنيا چندي صبر پيشه كردند تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند... .نهجالبلاغه، همان، خطبه 193، (معروف به خطبه همام).
* شب پرهيزكاران
پرهيزكاران شب هنگام بر پا ايستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه ميخوانند و با آن جان خود را محزون ميدارند و داروي درد خود را در آن مييابند.
وقتي به آيهاي برسند كه تشويقي در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روي آورند و با جان پر شوق در آن خيره شوند و گمان ميبرند كه نعمتهاي بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آيهاي ميرسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن ميسپارند و گويا بر هم خوردن شعلههاي آتش، در گوششان طنين افكن است. پس قامت به شكل ركوع خم كرده و پيشاني و دست و پا بر خاك ماليده، از خدا آزادي خود را از آتش جهنم ميطلبند.همان.
* روز پرهيزكاران
پرهيزكاران در روز، دانشمنداني بردبار و نيكوكاراني با تقوايند كه ترس الهي آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسي كه به آنها مينگرد، پندارد كه بيمارند، اما آنان را بيماري نيست و گويد خردهاشان آشفته است، در صورتي كه آشفتگي ظاهرشان نشأت گرفته از امري بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و طاعت فراوان خود را بسيار نميشمارند. نفس خود را متهم ميكنند و از كردار خود ترسناكند. هر گاه يكي از آنان را بستانيد، از آنچه در تعريف او گويند، در هراس افتد و گويد: «من خود را از ديگران بهتر ميشناسم و خداي من، مرا بهتر از من ميشناسد. بار خدايا! مرا به آنچه ميگويند محاكمه نفرما! و بهتر از آنم قرار داده كه ميگويند! و گناهاني را كه از من نميدانند، بيامرز!».همان.
* نشانههاي پرهيزكاران
از نشانههاي پرهيزكاران اين است كه او را در ديندارياش نيرومند، نرمخو و دور انديش مييابي كه داراي ايماني پر از يقين، حريص در كسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگري ميانهرو، در عبادت فروتن، در تهيدستي آراسته، در سختيها بردبار، در جستجوي كسب حلال، در راه هدايت شادمان، و پرهيز كننده از طمعورزي ميباشد... .
هر يك از پرهيزكاران را چنين ميبيني كه آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرد و خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش درامانند.
اگر در جمع بيخبران باشد، نامش در گروه يادآوران خدا ثبت ميگردد و اگر در يادآوران باشد، نامش در گروه بيخبران نوشته نميشود. ستمكار در حق خود را عفو ميكند. به آن كه محرومش ساخته است، ميبخشد به آن كس كه با او بريده است، ميپيوندد. از سخن زشت دور، گفتارش نرم، بديهاي او پنهان، كار نيكش آشكار، نيكيهاي او به همه رسيده و آزار او به كسي نرسيده است. در سختيها آرام، در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است... مردم را با لقبهاي زشت نميخواند، همسايگان را آزار نميرساند، در مصيبتهاي ديگران شاد نميشود و... .همان.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
سوالات و شبهات،
،
:: برچسبها:
حضرت علي(ع),
تقوا,